چقدر دلم برای نوشتن تنگ شده
نوشتنی که میدونی هیشکی جز خودت نمیخونه.
دلت که گرفت.کسی فهمید یا نفهمید مهم نیست
یه ذهنیتایی برات خراب میشه.یه تصورات دیگه برات درست میشه
یه سری فکرا هر روز هر شب هر صبح باهاته.طوری که خلاصی ازشون محاله.
میفتی رو دور باطل.اسمش میشه همین.دور باطل.هی از اول فکر میکنی باز
باز دوباره .باز دوبارهخسته میشه فکرت ذهنت.میگیره دلت.حست
+بدتر از همه اینه که این حرفارو(حتی همینارو) با هیچکس نمیتونی در میون بذاری.خودتی و خودت
++خستم.
+++همیشه تو اوج ناراحتیا.یا گاهی هم تو اوج خوشیاادم میاد سمت نوشتن.الان تو اوجم
دلم برای وبلاگم تنگ بود
ویژگی های پست های خوب احتمالی
شاید هفت سال? !نمیدونم..
میشه ,یه ,باز ,تو ,اوج ,برات ,دور باطل ,تو اوج ,باز دوباره ,میشه یه ,دلم برای
درباره این سایت